کافه سایه

کافه سایه

همه یادداشتهای من
کافه سایه

کافه سایه

همه یادداشتهای من

سایه 88

- بریزم؟

- نه

- پیر شدی جواد

- تو هم بزرگ شدی. دیگه بچه نیستی

- اما تو پیر شدی

- چی بگم

- این دختره مدام بهمون زل میزنه

- قیافش واسه منم آشناس، تو سیگار میکشی؟

- نه واسه چی؟ قیافم تابلوئه؟

- نه. سوال بود

- بریزم؟

- بریز

- میخوای چیکار کنی؟

- نمیدونم. میخوام برم

- کجا؟

- هرجا که بشه

- منم میخوام برم. جور کن بیا پیش من

- چیو جور کنم؟ خودمو؟

- اگه زمین فروش بره بعد از عید بر میگردم استانبول

- بعد از عید میخواستم با قطار بیام اما شاید نشه

- چرا؟

- خرجش... مخارج زیاد دارم، دارم اپلای میکنم

- نگران اونش نباش

- بیخیالش. سردت نیست؟

- نه. خوبه. چشمام الان چه زاویه ای داره؟

- هنوز پلکات نیوفتاده، یکم سردمه. بذار کتمو بردارم

- خوبی؟ چرا انقد داغونی؟ اگه اینجا راحت نیستی بریم یکم خیابون گردی

- چند دقیقه دیگه بریم، یکم دیگه بریز...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد