کافه سایه

کافه سایه

همه یادداشتهای من
کافه سایه

کافه سایه

همه یادداشتهای من

سایه 115

گاهی فکر میکنم که خدا با من بازی میکنه. وقتی که همه تمرکزمو میذارم روی رفتن یه عده پیداشون میشه و پیشنهادهای وسوسه انگیزی میدن. از اونور یکی از بین بدترین گرفتاریهات پیداش میشه و همه چیز یه رنگ و بوی دیگه میگیره. یه رنگ و بوی خاص. گاهی فکر میکنم که خدا با من بازی میکنه. اون میدونه چطور منو به تردید بندازه...

پ.ن:
- همه چیز به خودم بستگی داره
- چطور؟
- به خودم و اهدافم بستگی داره
- :)

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد