هیچوقت سعی نکنید به چشمهای یه مرده زل بزنید. چون شباهت زیادش به چشمهای خیلی از زنده ها کمی ترسناکه...!
پ.ن:
1- امروز یه نفر مرد. یه نفر زنده شد.
2- امروز روز حیوانات بود. ظهر یه سمندر اومده بود توی نماز خونه پردیس. شب هم یه گربه اومد روی میز اتاق دژبانی. توی اتوبان هم که یه سگ پرید جلوی ماشین.
3- لاله، همون دختر شیطون مو شرابی و چشم آبی... بارداره. چه حس عجیب و خوشایندی.
اونایی که حرف خودتو به خودت پس میدن
مثل توابع بازگشتی بدون شرط پایان میمونن لامصبا
شیطونه میگه با یه لگد هالتشون کنیا(بمرگونیشون)
و السلام
پ.ن:
خوب چیه؟ کمی کفری ام
پ.پ.ن: الان یه شکلات مونده توی ظرف و من و خانم ج.ف هی زیر چشمی بهش نگاه میکنیم. به نظرتون کدوم موفق میشیم که برش داریم؟ اوه یه لحظه دستشو آورد اما دستمال کاغذی برداشت. هدف هنوز به دست دشمن نیوفتاده...
پ.پ.پ.ن: من عاشق شکلاتم، من عاشق شهادتم
پ.پ.پ.پ.ن: بسم رب الشهداء و الصدیقین. اینجانب جواد کامیابی طی یک عملیات انتحاری موفق به خوردن آخرین شکلات هم شدم. اگر امروز دار فانی را وداع گفتم بدونید که به دست خانم ج.ف. بوده. حرارت خشم رو از درونش و کوبیدن کلیدهای کیبوردش حس میکنم.