کافه سایه

کافه سایه

همه یادداشتهای من
کافه سایه

کافه سایه

همه یادداشتهای من

سایه 217

یک غروب بهاری...

چراغ چشمک زن ویترین، مانکن عریان زنی که سر نداشت

و... مردی که لباسی برازنده یک نفر جستجو میکرد.

تنها... یک نفر.

سایه 216

جلوه گاه رخ او دیده من تنها نیست، ماه و خورشید همین آینه میگردانند.

سایه 215

ای شب هجران که یک شب در تو چشم من نخفت

انقدر با بخت خواب آلود من لالا چرا؟

سایه 214

یه قائده علمی اثبات شده هست که میگه:

شبیه انسانها بودن، تا حدود زیادی مانند شبیه گوسفندها بودن است.


پ.ن:

فیزیک گلابتون، صفحه 1


سایه 213

هیچ سکوتی برای قلب وجود ندارد