قبل از جشن:
سومین دهه از زندگی من تمام شد. دریا میگفت چه حسی داری؟ مایوسش کردم. شاید باید واقعا متولد بشم. از صبح تبریک های جورواجور میشنوم. حتی از بانک و شاتل. چرا همه تبریک میکن؟ چرا همه فکر میکنن باید شاد باشم؟
بعد از جشن:
خوشحالم. اما شاید بعضیها ناراحت شده باشن.
پ.ن:
- خوشحالی؟
- خیلی
- بیشتر از همه چی خوشحالت کرد؟
- سوال سختیه.