کافه سایه

کافه سایه

همه یادداشتهای من
کافه سایه

کافه سایه

همه یادداشتهای من

سایه 235/ سخنی خواهم گفت...

سخنی خواهم گفت 

با تو ای اشک به یغما برده

با تو ای مونس خاک

با تو ای رفتن تو روح مر آزرده...


-روزهاست-


که تنم در دشت سکوت

ناله کنان. مرثیه خوان


در پی خاطره ها می گردد


سخنی خواهم گفت

از سکوت شب و من

از غروب تو. گذرگاه حبوط...

از وداع آخر تو با من...


امشب. با تو...

اشک را زمزمه خواهم کرد تا سحر...


پس از آن خواهم رفت...


پس از آن خواهم رفت

به گذرگاه غروب

به پس پرده هستی

به سکوت...


پ.ن: شعر کامل نشد. نذاشتن...

کامیاب، انجمن شیوه، بهمن 89

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد