کافه سایه

کافه سایه

همه یادداشتهای من
کافه سایه

کافه سایه

همه یادداشتهای من

سایه 270

بیگانه را خواندم تا آنجا که نگذاشت جسد مادرش را نشانش دهند. سپس قطعه ای از فلسفه موش گرفتار. سپس گرانیگاه را قلم زدم.


فکرم شده مثل آش چهل تخمه... خواب تو حتی چیزی به کلماتم اضاف کرده... به گرانیگاه...


به خواب نیاز دارم...



نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد