کافه سایه

کافه سایه

همه یادداشتهای من
کافه سایه

کافه سایه

همه یادداشتهای من

سایه 348

و آن یکی در میان دیوارک های  اتاق بغلی،  بر بند به آب رفته شاعر قصه ما ریسه میرفت ...

و آنگاه من گریستم...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد