و زمان هر قدرت و هر جذابیتی را خرد و بی ارزش میکند. گویی زمان، وسیله قدرت نمایی خداست...
اصلا گور پدر هر ذهنیتی که عمیق ترین رنج های بشری نهفته در من و تو را با نگاه سخت گیرانه چاپ و نشر میسنجد...
امروز کولاک شد، تکه ای یخ به چشمم چپم برخورد کرد و به این بهانه ساعت ها گریستم...
پ.ن:
درست زمانی که فکر میکنی وجودت برای پیچیدگی های دنیا ساخته نشده، در حال تجربه کردن بزرگ شدن هستی. بحران، تیغه نابودی و رشد است و همه ما مبتلا به اجبار به انتخاب.
در تناسخ بعدی تو نه گلی بنفش و نه شبنمی یخ زده خواهی بود. تو برای همیشه در میان چمنزار پرسه خواهی زد . همچون نسیم، همچون نیرویی که توان تابستانی کردن این زمستان را دارد.