-
سایه 9
یکشنبه 13 مرداد 1392 20:32
-
سایه 8
شنبه 12 مرداد 1392 18:31
کمی لبخند... همین الآن... پ.ن: پر از حرف اما بی حوصله و نجیب
-
سایه 7
پنجشنبه 10 مرداد 1392 00:33
شیراز نام دیگر من بود... و تو نارنجستان عطر... بادام تر... غزل باغهای دور.. غزل من.
-
سایه 6
دوشنبه 7 مرداد 1392 18:42
روزی شاعری میلنگید ناقدی نان میخورد تاجری پسته خندان میخورد...
-
سایه 5
یکشنبه 6 مرداد 1392 15:20
توی آینه نگاه کردم یه تغییر کوچک من رو با چهره خودم غریبه کرده بود... با کلی دقت فهمیدم که فقط صورتم کمی پر شده.. از اینجا دور شدم... دور دور... همه جا تاریک بود... نور قرمز رنگ تابلوی تبلیغاتی هتل روی دیوار سمت چپ افتاده بود... باران به شدت می بارید و با صدای برخورد قطراتش به پنجره قلبم را میلرزاند... با احساسی مانند...