-
سایه 4
یکشنبه 30 تیر 1392 09:59
عاقبت باید... زیر سایه خودم بنشینم
-
سایه 3
جمعه 28 تیر 1392 11:10
حال که میدانم چیزی از درون وجودم را میبلعد، حتی صدای کسل کننده تیک تاک عقربه های ساعت هم برایم دوست داشتنی شده است...
-
سایه 2
پنجشنبه 27 تیر 1392 12:54
گوستاو فلوبر، همچون دگمه های سر آستین و یا کراوات، ابزار مزین کننده شخصیت ادیبان کشور ماست. این دگمه سر آستین کهنه در قالب یکی از نشرهای داخلی بیان میدارد که تمام زنهای مشرق زمین کنیز های حرم سرا هستند... جای تاسف دارد... جای تاسف. حال باید روشنفکرانه کتابهایش را در آغوش گرفته و به محفل بازیهایمان ادامه دهیم...
-
سایه 1
پنجشنبه 27 تیر 1392 01:13
دختر کوچولو لبخند میزند. قشنگ شدم؟ نگاهی به چشمهای قهوه ایش می اندازم... میگویم راضی هستی؟ با همان لبخند میگوید: از چی؟ - از زندگیت. دوستت داره؟ لبخندش به تلخی قهوه ای که مینوشم میشود. نه مثل تو. - مثل خودش چی؟ سکوت میکند. دست بر سر میگذارد و روی زمین گوشه اتاق مینشیند و کز میکند. سکوتش بر سینه ام سنگینی میکند. سکوتش...