-
سایه ۴۰۱
شنبه 3 دی 1401 06:17
کتاب جنایات و مکافات داستایفسکی منو به یاد آدمهایی زیادی میندازه. از کسایی که خودشون رو شپش میدونن تا کسایی که فکر میکنن شپش ها رو خوب میشناسن. مورد اخری رو کمی بیشتر از بقیه دیدم. مطمئنترین نظری که میتونم بدم اینه که ممکنه خود ما هم شپش باشیم. مصداق بارزی از شپش از اینه نگاه دیگران. پس شخصا سعی در این دارم که اگر...
-
سایه ۴۰۰
پنجشنبه 3 آذر 1401 22:41
ای کاش همان شب در سی سی یو همه چیز تمام شده بود...
-
سایه ۳۹۹
دوشنبه 30 آبان 1401 20:30
دلم برای بازی های شادمانه دوران کودکی و نوجوانی تنگ شده. دلم برای رویای علی دایی شدن تنگ شده. دلم برای ارزوها و داشته های یکسان تنگ شده. دلم برای مداد های تمساحی و خودکارهای بیک یک شکل تنگ شده. دلم برای پاک کن های لاکچری آبی و قرمز تنگ شده. دلم برای تلویزیونی که فقط سه کانال داشت تنگ شده. دلم برای توپ های پلاستیکی خط...
-
سایه ۳۹۸
یکشنبه 29 آبان 1401 07:56
بیا آرزو کنیم. بیا بنویسیم. بیا بدویم در میان چمنزار تنهائیمان. بیا شمعی بیفروزیم و در دل سیاه شب ستاره ها را با شعله آن ببلعیم. بیا از برکه ماهی های تازه بگیریم و بوی ماهی کبابی را به در و دیوار فکرمان روانه کنیم. بیا حرف بزنیم، بخندیم، گریه کنیم... بیا دیوانگی کنیم.... تا آن هنگام که طلوع بی رحم خورشید مارا به دنیای...
-
سایه 397
شنبه 28 آبان 1401 17:43
آری... گاهی وقتی از معنا خالی میشوی، فرصت پر شدن با معانی عمیقتر را پیدا میکنی... آنگاه، مملو شدن از زندگی اصیل، فرصت حضور پیدا میکند.